یک شب آخر دامن

یک شب آخر دامن آهی سحر خواهم گرفت
داد خود را زآن مه ای بیدادگر خواهم گرفت

چشم گریان را به طوفان بلا خواهم سپرد
نوک مژگان را به خوناب جگر خواهم گرفت

یا به زندان فراق اش بی نشان خواهم شدن
یا گریبان وصال اش را بی خبر خواهم گرفت

یا بهار عمر من رو به خاموشی رود
یا نهال قامت او را به بر خواهم گرفت

Pin It on Pinterest

da_DAدری