دل را ببین در کوی دل را ببین در کوی جانان آمده سر واژگون تن غرق خون افتان و خیزان آمدهدل نیست این دیوانه ایستدیوانهً جانانهً ایستپر درد و پر افسانه ایستاز بهر درمان آمدهبا آنک را اش تنگ بودهم دور و هم پر سنگ بودپاره زنان در جنگ بودفاتح ز میدان آمده